عملیات طوفان الاقصی نقطه گذار ژئوپلیتیکی و پیچ تاریخی شكلگیری خاورمیانه جدید با محور مقاومت است، این عملیات در حقیقت پایانی بر شعار نیل تا فرات رژیم صهیونیستی و آغاز شكلگیری مقاومت از مدیترانه تا خلیجفارس و مهر تأییدی است بر تشکیل فلسطین از بحر تا نهر.
در پسا طوفان الاقصی ژیم صهیونیستی سه سناریو پیشرو دارد، یک سناریو این است که بتواند حماس و غزه را شکست بدهد که محال ممکن است و این شدنی نیست و در شش ماه هم اتفاق نیفتاد. سناریوی دوم هم این است که آتش بس را بپذیرد که اگر این سناریو را بپذیرد که فشار بین المللی و فشار اذهان عمومی هم همین است که آتش بس را بپذیرد که متأسفانه نمیپذیرد، میرود بیمارستان را میزند، میرود کنسولگری میزند، میرود سفارتخانه میزند. اگر نمیپذیرد عملاً به معنی پذیرش شکست است و پایان عمر سیاسی نتانیاهو و ثبت شکست تاریخی اسرائیل؛ بنابراین سناریوی سوم که مطلوب اسرائیل است و آمریکا و جهان غرب و ناتو است این است که جنگ را به سمت منطقه توسعه بدهد به طوری که یک سلسله اقداماتی انجام بدهد تا جمهوری اسلامی ایران را مجبور و وادار کند که به این جنگ ورود نماید. اقداماتی که طی چند روز گذشته ازجمله حمله موشکی به کنسولگری ایران در سوریه و حادثه تروریستی راسک و چابهار در همین راستا است.
بنابراین ج.ا.ایران باید مراقبت کند گرفتار بازی جنگ رژیم صهیونیستی نشود، چون دست برتر عملیاتی با ج.ا.ایران بوده و نیازی به آغاز جنگ با رژیم صهیونیستی احساس نمی شود.
در بازی جنگ خویشتن داری یعنی بازی جنگ طولانی مدت برای دستیابی به اهداف استراتژیک. صبر استراتژیک – نقطه مقابل اقدامات نقطهای، مقطعی، هیجانی و کوتاه مدت است و قطعا پیروزی را به ارمغان خواهد آورد. رژیم صهیونیستی عجله دارد و اقدام نقطه ای می کند . ج.ا.ایران زمان در اختیار دارد و اقدام جریانی و بلند مدت انجام می دهد. مبارزه و درگیری بین ج.ا.ایران و رژیم صهیونیستی را نباید نقطه ای و مقطعی تحلیل کرد، بلکه باید جریانی و بلند مدت تحلیل شود. در اینصورت اقدامات، تاکتیک ها، کنش ها و واکنش ها در چارچوب صبر استراتژیک و در زمان و مکان مناسب انجام خواهد شد. چون جنگ بین رژیم صهیونیستی با ج.ا.ایران بحث حق و باطل است و این با یک اقدام نقطه ای به اتمام نمی رسد.
ج.ا.ایران برنده این بازی صبورانه شده است. ارتش رژیم صهیونیستی تا کنون نتوانسته است حماس را شکست دهد. پس صبر استراتژیک به معنی انفعال نیست بلکه ناشی از اقتدار ج.ا.ایران است. اما بر عکس اقدام نقطه ای و مذبوحانه رژیم صهیونیستی در ترورهای کور ناشی از ضعف و استیصال و ناتوانی رژیم صهیونیستی است.
دکترین رژیم صهیونیستی از« موازنه وحشت» به دوگانه «ترور و ناامنی» تبدیل شده است، این بیانگر ضعف و ناتوانی رژیم است. ج.ا.ایران برای مقابله با رژیم باید بر اساس دکترین تاب آور اقدام نماید، در این دکترین ابتدا باید ضربه اول رژیم صهیونیستی را مهار و مدیریت نمود و سپس در چارچوب صبر استراتژیک در زمان و مکان مناسب ضربه دوم را با شدت بیشتر به رژیم صهیونیستی وارد نماید. در دکترین تاب آور نیازی به آغاز جنگ نیست بلکه متناسب با ضربه دشمن یک ضربه قوی تر به دشمن وارد می شود و این با جنگ متفاوت است و نیازی به آغاز جنگ پرشدت و دامنه دار ندارد.
سلام وعرض ادب
چه خوش گفت ،
صبر تلخ آمد ولیکن عاقبت میوة شیرین دهد پرمنفعت
گندمی را زیر خاک انداختند پس ز خاکش خوشهها برساختن
میوه صبر ظفر است
تحلیل شما بسیار عالی و ارزنده است
درود بر شما