جنگ طالبان و افغانستان

تحلیل راهبردی تحولات اخیر افغانستان

مواضع کشورهای منطقه نسبت به جنگ طالبان با افغانستان
به قدرت رسیدن طالبان برای امنیت منطقه خطرناک است و باعث ترویج و شدت تروریسم منطقه ای میشود. گرچه ج.ا.ایران از طریق طالبان موفق به کنترل و مهار داعش در افغانستان شده است اما به قدرت رسیدن طالبان شاید در کوتاه مدت(بخاطر مهار داعش) به نفع ج.ا.ایران باشد اما در بلند مدت یک تهدید جدی علیه ج.ا.ایران خواهند بود، گرچه برخی معتقدند که طالبان جدید از نظر ایدئولوژی و نوع رفتار با طالبان قدیم متفاوت است و در جنگ های اخیر خشونت آنها کمتر شده است.
یکی از مشخصه بارز افغانستان این است که پذیرای هیچ امپراطوری نبوده است، نه اسکندر مقدونی، نه ایران، نه مغول ها و نه اتحاد جماهیر شوروی در این کشور نتوانستند هژمونی و حاکمیت خود را تثبیت کنند. هم اکنون نیز بعد از گذشت بیست سال ایالات متحده در حال ترک افغانستان است.
۱- چین
چینی ها از ابتدا به این مساله آگاه بوده اند که افغانستان گورستان امپراطوری ها بوده است، در نتیجه رفتارهای چینی ها در برابر افغانستان بسیار محتاط تر بوده و هیچ گاه سعی نداشتند که حضور دائمی در این مناطق داشته باشند، زیرا چین یک غول اقتصادی است و لازمه توسعه اقتصادی وجود امنیت است؛ در نتیجه چین چه در گذشته چه در آینده به اندازه در افغانستان حضور خواهد داشت که بتواند امنیت استان سین کیانگ خودش را تامین کند و تا حد امکان بین طالبان و ایغور ها سدی ایجاد کند.
۲- هند
موضع گیری مقامات هندی نشان دهنده گذار دهلی نو از وضعیت عدم رابطه به آغاز تعاملات دیپلماتیک (با طالبان) است و نشان می دهد که دولت هندوستان اذعان دارد که طالبان بخش مهمی از افغانستان آینده خواهد بود. تمایل دهلی نو برای تعامل تا حد زیادی ناشی از نگرانی درباره گسترش گروه های جنگجوی ضد هندوستان در افغانستان مانند “لشکر طیبه”، “جیش محمد” و “القاعده در شبه قاره هند” (گروه های مستقر در پاکستان) است. این تهدید و نگرانی امنیتی با توجه به روابط عمیق و تاریخی گروه های یاد شده با طالبان افغانستان، مساله ای بجا است.
۳- روسیه
روسبه معتقد است که یک دولت انتقالی ائتلافی که شامل طالبان و “طیف گسترده‌ای از نمایندگان پشتون‌ها، تاجیک‌ها، ازبک‌ها و هزاره‌ها” باشد “تنها راه خروج از بن‌بست فعلی” است. روسیه بخاطر مبارزه با آمریکا و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، طالبان را حمایت میکرد، حال که آمریکا از افغانستان خارج شده است، روسیه خواهان دولت ائتلافی در افغانستان است. روسیه تجربه تلخ شکست در مقابل مجاهدان افغانی را دارد و به همین دلیل آنها را بخشی از قدرت میدانند.
۴- ترکیه
به نظر می‌رسدآمریکا برای اثبات اینکه ترکیه یک متحد صادق است این کشور را امتحان می‌کند و به همین دلیل کنترل پایگاه هوایی بگرام را به ترکیه داده است. در واقع یک تقسیم کار بین آمریکا و ترکیه انجام شده است. ترکیه به نیابت از آمریکا و ناتو در افغانستان حضور دارد، این حضور خوشایند روسیه نمیباشد. ترکیه اعلام نموده که برای حضور در افغانستان نیاز به همکاری و حمایت پاکستان دارد. پیشنهاد همکاری پاکستان با ترکیه حساسیت دولت افغانستان را برانگیخت. این موضوع هم مهم است که ترکیه به دلیل رابطه ویژه خود با پاکستان و تاثیرگذاری این کشور بر طالبان به این همکاری نیاز دارد. درواقع ترکیه با چراغ سبز و اطمینان از طالبان، از این به بعد نقش آمریکا را در افغانستان بازی میکند.
۵- ایران
تغییر رویکرد ایران نسبت به طالبان را در دو عرصه کاملا متفاوت می‌توان شاهد بود. از یکسو سفر هیات سیاسی طالبان به تهران و گفت‌وگوهای محمدجواد ظریف و دیگر مقامات ایرانی با آن‌ها. و دوم تغییر لحن جمهوری اسلامی در قبال طالبان و بازتاب رسانه‌‌ای آن.
وزیر امور خارجه ایران اعلام نموده که طالبان همه افغانستان نیست و نخواهد بود. بخشی از افغانستان و بخشی از راه حل آتی آن است و آنچه که برای ما مهم است تشکیل دولتی فراگیر با حضور تمامی گروه های افغانستانی و رسیدن به راه حلی مسالمت آمیز و پایدار در این کشور است. در پی ظهور داعش در افغانستان در سال ۲۰۱۵، ایران همکاری امنیتی خود با طالبان را به منظور محافظت از مرزهایش افزایش داد. این همکاری پنهانی در عین حال به گسترش روابط دیپلماتیک با هماهنگی دولت افغانستان منجر شد. در مجموع ایران بدنبال مکانیزم “گذار از جنگ به صلح دائمی است”
۶- پاکستان
پاکستان بدنبال حمایت از طالبان برای به قدرت رسیدن است، به همین دلیل ترکیه برای نقش آفرینی در افغانستان نیاز به همکاری پاکستان دارد.
۷- عربستان سعودی
عربستان بدنبال ایجاد اتحاد بین داعش و طالبان بمنظور مبارزه با ایران است. اما چون این دو گروه با هم اختلاف ایدولوژی دارند امکان اتحاد بین آنها وجود ندارد، لذا عربستان تلاش بیهوده و باهزینه در افغانستان انجام میدهد.

 

افغانستان باتلاق مداخله کنندگان و قدرتهای بزرگ جهان است. پس در به رسمیت شناختن طالبان عجله نکنید
هر که خود را در تحولات افغانستان دخیل کرد وارد یک باتلاقی شده که آخرش شکست است. مثل شکست بریتانیا در قرن ۱۹ و شکست اتحاد جماهیر شوری در قرن ۲۰ و الان هم شکست مفتضحانه آمریکا در قرن ۲۱، پس دستگاه دیپلماسی ج.ا.ایران نباید عجله کند. فعلا طالبان همانند هندوانه سربسته است، گرچه طالبان جدید دچار دگردیسی و پوست اندازی در رفتار و سیاست خود شده و طی این چند روز آنرا در عمل ثابت کرده مثل آزادی محدود زنان و آزادی برگزاری مراسم محرم برای شیعیان. در مجموع طالبان خشونت قبلی خود را به دیپلماسی نرم تبدیل کرده اما فعلا زود است در مورد آنها قضاوت کنیم. یادمان باشد وقتی مرسی رئیس جمهور مصر شد ایران اولین کشوری بود که دولت مرسی را تایید کرد اما وقتی به ایران آمد حاضر نشد با مقام معظم رهبری که در اتاق کنارش بود دیدار کند و طی یک سخنرانی در کشور خودمان، تلویحا ایران را متهم به حمایت از تروریسم کرد. به اعتقاد من مرسی کمر جبهه مقاومت را شکست و نتیجه ۸۵ سال زحمات اخوانی ها را بر باد داد. پس از نابودی مرسی و ظهور السیسی بعنوان رئیس جمهور، بلافاصله دستگاه دیپلماسی ایران وی را فردی دیکتاتور و کودتاچی معرفی نموده و دولت السیسی را تایید نکرد اما یادمان باشد السیسی تنها رئیس جمهوری بود که بیانیه کشورهای اسلامی در ترکیه مبنی بر حمایت ایران از تروریسم را امضا نکرد. السیسی یکی از کشورهای عربی بود که در ائتلاف سعودی علیه یمن شرکت نکرد. السیسی بغیر از روابط با رژیم صهیونیستی که از قبل وجود داشت در تمام تحولات منطقه ای سیاست ضد ایرانی اتخاذ نکرد و در موضوع سوریه و عراق با ایران همسو بود اما چون عجله کردیم و وی را فردی دیکتاتور و کودتاچی نامیدیم برای همیشه فرصت مصر را از دست دادیم. پس به *تعبیر مقام معظم رهبری از دیپلماسی دولت قبلی درس عبرت بیاموزید و فعلا در حمایت رسمی از طالبان عجله نکنید* . دستگاه دیپلماسی ایران باید در سیاستهای اعلامی و رسمی اظهار بیطرفی نموده و بدنبال تشکیل وحدت و ایجاد ثبات و امنیت ار طریق تشکیل دولت ملی با مشارکت همه گروهها در افغانستان باشد. اما در سیاستهای اعمالی و پنهان روابط خود دا با طالبان تقویت نموده و بدنبال مدیریت و کنترل طالبان باشد و تلویحا از آنها حمایت کند. چون ۴۰درصد جمعیت افغانستان پشتون و طرفدار طالبان هستند. طالبان یک واقعیت غیرقابل انکار در افغانستان است و محوریت دولت آینده افغانستان با طالبان است، پس ج.ا.ایران باید در سیاستهای اعمالی و پنهان توجه بیشتری به طالبان داشته باشد، ضمن اینکه نیم نگاهی باید به شیر پنجشیر، احمد مسعود داشته باشد که با حمایت انگلیس در حال سازماندهی برای مقابله با طالبان است. پس دستگاه دیپلماسی ایران باید طوری دفتار کند که اولا افغانستان پاتوق داعش و سایر گروههای تروریستی نشود دوما بدنبال تشکیل دولت ملی با محوریت طالبان دگردیسی شده جدید باشد. منافع مشترک طالبان جدید با ایران دشمنی با آمریکا و مخالفت با حضور آمریکا در منطقه است.
افغانستان قلب تپنده ایران- چین- پاکستان و هند است. تحولات افغانستان برای روسیه و آسیای مرکزی و قفقاز خیلی مهم است. آخرین وضعیت توجه کشورهای منطقه و جهان نسبت به افغانستان به شرح زیر است:
۱- آمریکا بعنوان ورشکسته تحولات افغانستان دچار سردرگمی و کیش و مات شده است به همین دلیل فعلا آمریکا استراتژی ابهام دا در قبال افغانستان اتخاذ نموده و تا کنون نه از طالبان حمایت نموده و نه از دولت فراری اشرف غنی. پس آمریکا تا کنون هیچ گروهی را تایید یا رد نکرده است.
۲- انگلیس و ۷ کشور صنعتی و پرقدرت جهان بدنبال تقویت احمد مسعود فرزند احمد شاه مسعود شیر پنجشیر هستند. احمد مسعود تحصیلات راهنمایی و دبیرستانش در ایران بوده اما تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترای وی در دانشگاه فرماندهی و ستاد انگلیس بوده است.
۳- ترکیه که قرار بود پس از خروج آمریکا، با کنترل فرودگاه افغانستان بعنوان جایگزین ناتو ایفای نقش کند بعلت فرار اشرف غنی دچار سردرگمی شده است و تا کنون طالبان را تایید یا رد نکرده است. با توجه به اینکه ایدئولوژی طالبان تا حدودی نزدیک به اخوانی است، ترکیه تلاش میکند از طریق پاکستان خود را به طالبان نزدیک کند.
۴- هیچکدام از کشورهای عربی تا کنون طالبان را تایید یا رد نکرده اند، گرچه قطر بعلت تفکر اخوانی بطور تلویحی بدنبال تایید طالبان است. حماس طالبان را به رسمیت شناخته است.
۵- روسیه-چین-هند و حتی پاکستان که حامی سرسخت طالبان است تا کنون طالبان را بطور رسمی تایید نکرده اند اما بطور تلویحی بدنبال مشروعیت بخشیدن به طالبان هستند مشروط بر اینکه طالبان متعهد شود که افغانستان را پاتوق گروههای تروریستی نکند.
۶- پالسهای مقامات رسمی ج.ا.ایران بیشترین قرابت را برای تایید تلویحی طالبان دارد.

جبهه مقاومت را دچار پارادوکس و دوگانگی نکنید.
چنانچه تحولات سال ۱۳۷۷ افغانستان را بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که در آن سال اغلب مسئولین نظام بخاطر شهادت دیپلماتهای ایرانی در افغانستان بدنبال جنگ علیه طالبان بودند. مقام معظم رهبری مخالف جنگ بود و به همین دلیل جنگی انجام نشد، پس از چند سال مشخص شد که شهادت دیپلماتهای ایرانی کار طالبان نبوده و لشکر جنگهوی پاکستان عامل اینکار بوده است. امسال هم برخی از مسئولین نظام بدنبال تطهیر طالبان و بطور تلویحی بدنبال حمایت از طالبان بودند، با سخنرانی هوشمندانه مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه ما از مردم و ملت افغانستان حمایت میکنیم، صفحه شطرنج عوض شد و مسئولین در ارتباط با تحولات افغانستان بدنبال ایجاد امتیت و تشکیل دولت فراجناحی و ملی در افغانستان بودند. پس از مقاومت پنجشیر دنیا به نوعی پنجشیر را مظهر مقاومت افغانسنان اعلام نموده و بغیر از پاکستان، روسیه و چین، سایر کشورهای جهان، حتی خیلی از کشورهای عربی بطور تلوبحی و بعضا صراحتا از مقاومت پنجشیر حمایت کردند.
در این شرایط که دنیا ایران را نماد و مظهر مقاومت جهانی میداند و از طرفی پنجشیر را هم نماد و مظهر مقاومت افغانستان میداند، اگر تدبیر هوشمتدانه مقام معظم رهبری نبود، برای همیشه ایران دچار پارادکس شده و نماد مقاومت را از دست داده بود. چون حمایت ایران از طالبان به معنی نفی مقاومت پنجشیر است.
پس مسئولین نظام بخاطر ممانعت از ورود به جنگ قومی- مذهبی لطفا در ارتباط با تحولات افغانستان ضمن اعلام بیطرفی، منتظر رهنموهای رهبر فرزانه انقلاب باشید.
به این ترتیب تا کنون ۲ بار مقام معظم رهبری ایران را از ورود به باتلاق افغانسنان حفظ کرده است. همانطوری که در یاداشتهای قبلی عرض کردم، در طول تاریخ هیچ کشوری در باتلاق افغانستان پیروز نبوده و در آینده هم پیروز نخواهد بود. صحنه جنگ افغانستان تنها صحنه ای است که پیروز میدان ندارد، به همین دلیل من صحنه جنگ افغانستان را به صحنه باتلاق تعبیر میکنم.
خدایا سایه ی مقام معظم رهبری را بر سر ملت شریف ایران و امت اسلام، بخصوص جبهه مقاومت مستدام دار.

ناتوی عربی- اسرائیلی در کنار احمد مسعود در پنحشیر
جو بایدن رئیس جمهور آمریکادر چارچوب دکترین دو قطبی نیکسون بدنبال این است که ناتوی عربی- اسرائیلی را بعنوان ژاندارم منطقه در افغانستان مستقر کند. در این راستا دیروز آقای برنارد صهیونیسم که استاد تجزیه کشورهای مسلمان است در کنار احمد مسعود در پنجشیر مشاهده است. سکوت معنادار عربستان سعودی در تحولات افغانستان و حمایت تلویحی برخی از کشورهای عرب از مقاومت پنجشیر بیانگر آغاز بکار ناتوی عربی- اسرائیلی در پنحشیر بمنظور اجرای جنگ قومی- مذهبی یا جنگ هویتی در منطقه است. برنارد با حضورش در پنجشیر ابتدا بدنبال ایجاد انشقاق در جبهه مقاومت است. پیامد حضور وی این است که چرا ایران از مقاومت حزب ا…، حماس، یمن، سوریه و عراق حمایت میکند اما از مقاومت پنجشیر حمایت نمیکند؟؟؟؟
در چنین وضعیتی اگر ایران از مقاومت پنجشیر که فرماندهی آنرا ناتوی عربی- اسرائیلی بعهده دارد، حمایت کند، گرفتار باتلاق جنگ هویتی در صحنه جنگ افغانستان میشود. اگر ایران از طالبان حمایت کند، ناتوی عربی- اسرائیلی، ایران و جبهه مقاومت را هدف قرار داده و این سناریو سرآغاز تضعیف و اضمحلال جبهه مقاومت خواهد بود. پس علی رغم اینکه روسیه، چین و پاکستان از طالبان حمایت کردند، ایران باید اعلام بیطرفی نماید. اعلام بیطرفی ایران دارای دو پیامد مثبت است:
۱- مانع از اجرای جنگ هویتی( قومی- مذهبی) در منطقه و نهایتا مانع از تجزیه افغانستان میشود.
۲-باعث حفظ یکپارچگی جبهه مقاومت و مانع از بی اعتمادی جامعه جهانی به مقاومت میشود.
حضور صهیونیستها در پنحشیر و اشرافیت آنها بر احمد مسعود تهدیدی جدی علیه ایران و جبهه مقاومت است. رژیم صهیونیستی بدنبال این است که از طریق مقاومت جعلی پنجشیر به فرماندهی احمد مسعود آلترناتیو حزب ا… را در کنار ایران ایجاد کند. با اینکار ایران مجبور میشود توجه و حضور مستشاری خود را از شامات و مدیترانه به مرزهای شرقی خودش معطوف نماید. این راهبرد در چارچوب سیاست آمریکا مبنی بر اینکه ایران را باید در درون مرزهایش کنترل و مهار کرد، اجرا میشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *