اسرائیل طی ۱۰ ماه گذشته علاوه بر اینکه بازنده جنگ نظامی در میدان نبرد بوده است، در عرصه سیاسی و حقوقی هم در سطح بین الملل توسط نهادی بین المللی مثل سازمان ملل و شورای حقوق بشر به علت جنایت جنگی و نسل کشی بارها محکوم شده است و از طرفی به علت ایجاد نارضایتی در بین مردم یهودی به خصوص صهیونیست های ساکن فلسطین اشغالی در عرصه داخلی هم مورد اعتراض بوده به طوری که طی ۱۰ ماه گذشته بیشترین آمار مهاجرت در سرزمین های اشغالی انجام شده و همواره فرودگاه «بن گورین» شاهد مهاجرت مردم از سرزمین های اشغالی بوده است. پس اسرائیل در سطح داخلی، ملی، منطقه ای و جهانی بازنده جنگ سخت نظامی و میدانی بوده است به همین دلیل به منظور برون رفت از وضع موجود عرصه نبرد از جنگ زمینی و نظامی به ترور هدفمند تغییر داده است، چون مي داند ايران و جبهه مقاومت در جنگ نظامي داراي دست برتر و عمق استراتژيك هستند. این «تغییر استراتژی بیانگر استیصال و ضعف نظامی ماشین جنگی اسرائیل است»، در این شرایط برای فرار به جلو و پوشش ضعف میدانی خود «رویکرد جنگ نظامی را به جنگ امنیتی تغییر داده است»، به این ترتیب ابتدا یکنفر از کارکنان مستشاری خدوم و جهادی نیروی قدس (شهید رضی) را ترور کرد سپس با گستاخی دامنه ترور را توسعه داد و به کنسولگری حمله کرد و در نهایت جنگ امنیتی و اطلاعاتی را به پایتخت جبهه مقاومت (تهران) گسترش داد. بنابراین «تنش بین ایران و اسرائیل طی ۸ ماه گذشته سیر صعودی داشته و اسرائیل طی این مدت به دنبال عادی سازی جنگ با ایران بود» تا «معادله جنگ حماس- اسرائیل را به ایران- اسرائیل» تبدیل نماید. از ابتدای جنگ آمال و آرزوی اسرائیل این بود که ایران و آمریکا را درگیر مستقیم این جنگ نماید، اما ایران اسرائیل را خیلی کوچکتر از این می دانست که وارد عرصه جنگ شود و هموراه معتقد بود تا وقتی یک گروه جهادی کوچک اما مقتدر مثل حماس است نیازی به ورود ایران به جنگ مستقیم نیست. از طرفی اسرائیل هم به این نیت ایران پی برده بود و هروز دامنه گستاخی خود را علیه ایران افزایش می داد تا اینکه «وعده صادق» پاسخی بود به گستاخی های اسرائیل.
آمریکا از یکطرف به دنبال پیروزی اسرائیل است و به همین خاطر طی ۱۰ ماه گذشته حمایت همه جانبه از اسرائیل را در دستور کار خود قرار داده و همواره با ارسال انواع و اقسام مهمات، موشک و سلاح و تجهیزات، شریک اصلی اسرائیل در از بین بردن زیرساخت ها و شهادت مردم مظلوم و بی پناه غزه بوده است و از طرفی دیگر خواهان گسترش جنگ در سطح منطقه نیست، البته از سر دلسوزی و حفظ امنیت منطقه نبوده، بلکه بخاطر داشتن حاشیه امنیت برای غارت و چپاول بیشتر در منطقه است.
وزیر دفاع آمریکا امروز ۱۰ مرداد ماه اعلام نموده با تمام امکانات از اسرائیل دفاع می کنیم همانطوری که در عملیات قبلی ایران (وعده صادق) از اسرائیل دفاع کردیم. این موضع گیری بیانگر این است که دفاع آمریکا از اسرائیل از جنس پدافندی است. یعنی آمریکا تمام قد از اسرائیل در مقابل تهاجم ایران پدافند می کند. چون آمریکایی ها می دانند که قطعاً ایران انتقام می گیرد و این تجربه را در عین الاسد دارند.
حال چه باید کرد؟
ترور اسماعیل هنیه برخلاف کنوانسیون های ژنو و قوانین حقوق بشر و پروتکل های دیپلماسی است و اسرائیل عملاً و بطور مستقیم به خاک ایران حمله نموده است، بنابراین «انتقام سخت و تلافی جویانه» حق مسلم ایران است.
چگونه انتقام بگیریم؟
ایران باید با بهره گیری از ظرفیت جبهه مقاومت «وعده صادق۲ » را با شدت بیشتر و با تاکتیک جدیدتر در قالب عملیات ویژه و جنگ ترکیبی انجام دهد. «عملیات تلافی جویانه باید بدون هیچ خط قرمزی و بدون ملاحظات رعایت شده در وعده صادق ۱ باشد». یکی از ملاحظات وعده صادق ۱ این بود که زیر سطح جنگ باشد، اما در وعده صادق ۲ باید این ملاحظه نادیده گرفته شود و ایران طوری عملیات ویژه انجام دهد که اسرائیل را برای همیشه پشیمان نماید.
این عملیات ترکیبی باید طبق برنامه مشخص و با تقسیم کار بین بازیگران جبهه مقاومت اجرا شود تا فرمان فرماندهی معظم کل قوا امام خامنه ای (مدظله العالی) مبنی بر اینکه «چنانچه اسرائیل دست از پا خطا کند تلاویو و حیفا را با خاک یکسان می کنیم»، محقق شود. امروز روز عمل به وعده است و باید «جبهه مقاومت صحنه جنگ را از غزه به تلاویو و حیفا تغییر دهد».
در مورد چگونگی اجرای عملیات ویژه ترکیبی مطلبی نمی نویسم چون ممکن است مورد بهره برداری دشمن قرار گیرد اما در این خصوص یک ایده «شبکه محور از طریق اطلاعات تهاجمی» دارم.
شواهد و قرائن موجود و شكل ترور و بخصوص عدم تخريب ساختمان محل سكونت شهيد هنيه بيان گر اين است كه «احتمالاً ترور توسط ريز پرنده يا كوادكوپتر انجام شده است». صحيح بودن اين فرضيه ناظر بر جاسوسي است و به نظر مي رسد از طريق عمليات نفوذ و جاسوسي داخلي يا خارجي انجام شده است. اسرائيل از طريق جاسوسي و نفوذ به دنبال خنثي نمودن دست برتر عملياتي جبهه مقاومت و ايران است.
نكته پاياني اين است كه مردم انقلابي و ولايتمدار ايران اسلامي نبايد انتظار داشته باشند كه عمليات تلافي جويانه بلافاصله و در كمترين زمان انجام شود. اين پاسخ بايد بر اساس طرح مركب و در چارچوب «اطلاعات تهاجمي و عمليات ويژه استراتژيك» با صبر و حوصله انجام شود. چنين عملياتي نياز به زمان بيشتر دارد و نبايد دقت فداي پاسخگويي سريع شود. اميدوارم «اين عمليات آغازي بر نابودي زود هنگام اسرائيل و پايان شعار نيل تا فرات و همچنينمهر تأييدي بر شكل گيري جبهه مقاومت از مديترانه تا خليج فارس مبتني بر شعار بحر تا نهر باشد».