جنگ سخت مبتني بر «اجبار و زور» است، جنگ نرم مبتني بر «اقناع» بوده اما جنگ تركيبي بهصورت همزمان مبتني بر «اقناع و اغواسازي» است، اقناع براي تقابل «دولت- دولت» و اغواسازي از ضعفها و كاستيها براي ناكارآمدي نظام و دوقطبيسازي «ملت- دولت».
فتحالله کلانتری نویسنده کتاب جنگ ترکیبی در کتاب خود جنگ ترکیبی را اینچنین تعریف نموده است: هنر و علم بهکارگیری ظرفیتهای ملی و قابلیتهای فراملی و همچنین ترکیب هوشمندانه ابزارها و شیوههای ابتکاری توسط بازیگران دولتی و غیردولتی بهمنظور انزوای سیاسی و بیثباتسازی و تحمیل اراده بر دشمن میباشد. در جنگ ترکیبی از درگیری مستقیم اجتناب میگردد و سطوح جنگ درهم تنیده و حد فاصل بین جنگ و صلح وجود ندارد.
جنگ ترکیبی در بستر روایتسازی و تصویرسازی هوشمندانه از نقاط ضعف و نارساییهای موجود علیه جامعه مخاطب یا کشور هدف انجام میشود. جنگ ترکیبی با تأکید بر ابزار و روشهای غیرنظامی از طریق نفوذ در ارکان نظام، نخبگان، مردم و دوقطبیسازی «دولت- ملت» انجام میشود.
پس از امامين انقلاب اسلامي شهيد سليماني داراي قدرت نفوذ بود. نظم نوين جهاني جهان اعتقادي به قدرت «هژمون» ندارد و به همين ابرقدرت جهاني وجود ندارد و آمريكا هم علاوه بر اينكه ابرقدرت نيست بلكه قدرت هژمون هم نيست. فروپاشي جهان تك قطبي باعث شده تا قدرت «نفوذ» جايگزين «هژمون» شود. قدرت نفوذ بيشتر متكي بر عوامل برترساز و ظرفيتهاي بالقوه است كه در عمق استراتژيك هر كشوري قرار دارند.
چنانچه مبناي جنگ تركيبي را تركيب استراتژيها و روشها بدانيم، بايد گفت كه سپهبد شهيد حاج قاسم سليماني بزرگترين استراتژيست جنگ تركيبي بوده است، چون ايشان سه استراتژي را با هم تركيب نموده است: اول نابودي تروريسم و داعش، دوم حفظ جبهه يكپارچه مقاومت و سوم خروج آمريكا از منطقه غرب آسيا. شهيد سليماني بهطور همزمان استراتژيهاي ياد شده را در منطقه غرب آسيا با موفقيت اجرا نمود. از طرفي با تركيب روشهاي جنگي جديد مانع از دستيابي آمريكا به اهداف شوم خود در منطقه شد. در جنگ متعارف دولتها با محوريت نيروهاي مسلح در مقابل هم قرار ميگيرند و معروف است به جنگ «دولت- دولت»، اما شهيد سليماني اين روش را تغيير داده و با ابداع و تركيب روشهاي جديد، دفاع تركيبي جديدي را عليه نظام سلطه در منطقه غرب آسيا اجرا نمود. روش «دولت- دولت» را به روشهاي «بازيگر- بازيگر» (گروههاي مقاومت در مقابل تروريسم و يا در مقابل آمريكا) و «بازگير- دولت» (حشداشعبي و دولت عراق) تغيير داد و با تركيب بازيگران و گروههاي مقاومت متعدد مثل حشدالشعبي- فاطميون، حيدريون، حزبا…، انصارا…، حماس، فتح و ساير گروههاي جهادي و مبارز، روشهاي غيرمعمول مثل جنگ زيرزميني را جايگزين روشهاي معمول جنگي نموده و الگوهاي جنگي غيرمعمول، مثل الگوي جنگ نهضتي را جايگزين الگوي جنگ متعارف نموده است. بنابراين شهيد سليماني استراتژيست جنگ تركيبي بوده است و براي اولين بار بهطور همزمان در هر سه سطح جنگ (راهبردي، عملياتي، تاكتيكي) پيروز ميدان شده است. مطالعه و بررسي تاريخ جنگها بيانگر اين است كه تا كنون هيچ كشوري بهطور همزمان در هر سه سطح جنگ پيروز نبوده است، مثلاً آلمان در جنگ جهاني دوم در سطح تاكتيك و عمليات گرفتار زمستان سخت شوروي شد و نابود شد. در جنگ تحميلي ۸ ساله صدام بعثي عليه ج.ا.ايران، ارتش عراق در سطح راهبردي شكست خورد و به اهداف اعلامي جنگ نرسيد. آمريكا در جنگ دوم خليجفارس عليه عراق در سطح تاكتيكي و عملياتي پيروز شد و بغداد را تصرف نمود ولي در سطح راهبردي شكست خورد و اين جنگ منجر به تشكيل دولت همسو با ج.ا.ايران در عراق شد. اما شهيد سليماني با تركيب روشها و استراتژيهاي برتر براي اولين بار در طول تاريخ وراد جنگي شد كه بطور همزمان در هر سه سطح جنگ پيروز ميدان شد و در منطقه غرب آسيا «موازنه مثبت» و «قدرت نفوذ» ايجاد كرد. معمولاً در جنگهايي كه كشورهاي ابرقدرت حضور دارند مثل جنگ جهاني اول و دوم، پس از اتمام جنگ در سطح منطقه و جهان «موازنه منفي» و «قدرت هژمون» ايجاد ميشود مثل جهان دوقطبي يا تك قطيي. شهيد سليماني براي اولين بار در طول تاريخ موفق به ايجاد موازنه مثبت در سطح جهان شده و براي هميشه آمريكا را از «ابرقدرتي و قدرت هژمون» حذف نمود، به همين دليل آمريكا با هفت ترليون دلار هزينه جنگي بدون دستاورد منطقه غرب آسيا را ترك كرد.
شهيد سليماني دو اقدام مهم و اساسي در راستاي اجراي جنگ تركيبي انجام داد:
تركيب استراتژيهاي جنگي،
ايجاد روشها و تاكتيكهاي غيرمعمول جنگي.
اين اقدامات منجر به چهار دستاورد مهم شد:
پيروزي همزمان در هر سه سطح جنگ (راهبردي، عملياتي و تاكتيكي)، كه منجر به خروج بدون دستاورد ارتش آمريكا از منطقه غرب آسيا شده است.
حفظ يكپارچگي جبهه مقاومت، بهطوري كه رزمندگان نيروي قدس و جبهه مقاومت در كنار سيمخاردارهاي رژيم صهيونيستي بوده و جاده مقاومت از تهران به گذرگاه قائم در عراق و بوكمال در سوريه و نهايتاً به درياي مديترانه وصل شده است و اين امر باعث اشراف عملياتي و دست برتر ج.ا.ايران در دسترسي به درياي مديترانه شده است.
حذف ابرقدرتي و قدرت هژمون آمريكا، تحولات منظقه و جهان بيانگر اين است كه آمريكا ابرقدرت نيست و در حال حاضر قدرت نفوذ جايگزين قدرت هژمون شده است. ج.ا.ايران داراي قدرت نفوذ و عمق استراتژيك است.
نابودي داعش و تروريسم در منطقه.
سلام علیکم بسیار عالی
تشریع ابعاد شخصیتی شهید سلیمانی یکی از ضرورت های اساسی در شرایط کنونی است
مبانی فکری ایشان در سطوح جنگ ترکیبی و موفقیت های ایشان در این حوزه می بایستی جز واحدهای درسی تخصصی در تمامی دانشگاههای نطامی تدریس شود،
تحلیل شما استاد محترم بسیار جالب ، خواندنی و تفکر آمیز بود
سلام و تشکر از شما. در حال حاضر پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس به ریاست سردار سرلشکر پاسدار دکتر رحیم صفوی به دنبال این است که مکتب شهید سلیمانی به عنوان ۲ واحد درسی در تمام مقاظع دانشگاهی اجرا شود. انشاالله بزودی این امر محقق میشود.