این روزها خیلی بحث میشه که «آیا آمریکا امسال وارد جنگ با ایران خواهد شد؟». پاسخ مرسوم اینه که نه! چرا که اولا سازمان سیا نسبت به عواقب جنگ به ترامپ هشدار داده، و ثانیا روش ترامپ مبتنی بر جنگ لفظی و جنگ اقتصادیست، نه جنگ نظامی، و ثالثا خودشون گفتن قصد جنگ ندارند.
این پاسخ برای طراحی استراتژی مقابله با تهدیدهای بالقوه کشور مفید نیست. علتش اینه که اساسا سوال، سوال اشتباهیست. در ادامه این پست توضیح میدم چرا؟!
سوال درست اینه که بپرسیم:
«در ادامه دکترین preemptive strike دولت بوش در جنگ با عراق، آیا آمریکا امسال حمله نظامی پیشدستانه به ایران خواهد کرد؟»
به احتمال قریب به یقین آمریکا حمله پیشدستانه نخواهد کرد.
چرا؟
۱- آغازگر جنگ بودن نیازمند ایجاد فضای اجتماعی مناسبه. بعنوان نمونه سال ۲۰۰۲ فضاسازی رسانهای سنگینی صورت گرفت، تا در سال ۲۰۰۳ جنگ با عراق آغاز بشه. امروز حتی درصدی از آن فضا در رسانهها یا بدنه جامعه آمریکا دیده نمیشه.
۲- ترامپ در داخل آمریکا سرمایه اجتماعی لازم برای آغاز یک جنگ تمام عیار رو نداره، و بین متحدان آمریکا، وجهه لازم برای شکل دهی به یک ائتلاف رو نداره.
۳- آغاز کردن جنگ یک تیم هماهنگ بین وزارت دفاع، شورای امنیت ملی، وزارت خارجه، و سازمان سیا، و البته کاخ سفید لازم داره. امروز این هماهنگی دیده نمیشه. حتی وزارت دفاع الان وزیر نداره، و با سرپرست اداره میشه.
به این سه دلیل، آمریکا آغازگر جنگ با ایران نخواهد بود.
اما سوال مهمتر اینه که «آیا آمریکا تمایلی به جنگ نظامی با ایران داره، و در چه حالی؟» اونهایی که امروز در آمریکا در قدرت هستند، بسیار مایل به جنگ با ایران هستند، منتها به نحوی که ایران آغازگر جنگ بنظر بیاد. اگه نیروهای نظامی آمریکا تهدید بشن، قطعاً آمریکا واکنش نشون خواهد داد. این واکنش عمدا بنحوی تنظیم خواهد شد که در نهایت به جنگ منجر بشه، منتها جنگی که همه ایران رو آغازگر اون بدونند.
چرا؟
۱- مورد حمله واقع شدن، اتحاد ملی رو افزایش میده، و اعتبار رییس جمهور رو بالا میبره.
مثال معروفش حمله pearl harbor در آغاز جنگ دوم جهانیست.
بخاطر مسایلی که حول ستاد انتخاباتی ترامپ ایجاد شد، ترامپ نیاز داره که تصویری از حمله به نیروهای نظامی آمریکا نشون بده، تا توجهات رو معطوف اون کنه، خون آمریکاییها رو به جوش بیاره، و همدلی ایجاد کنه.
۲- پیش بینی میشه که مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ بیش از میانگین سالهای اخیر باشه. از زمان کارتر تا بحال، هر بار مشارکت بیش از میانگین بوده، دموکراتها برنده شدهاند، بجز یک مورد. اون یک مورد، انتخابات ۲۰۰۴ بود، و علت پیروزی یک جمهوریخواه (بوش) این بود که یکسال و نیم از آغاز جنگ عراق میگذشت و لذا عده زیادی، در حمایت از فرمانده کل قوا، به تمدید دوره بوش رای دادند. جنگ ایران و آمریکا، شانس پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۰ رو به شدت افزایش میده.
۳- بنظر میاد بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ، یک هدف تو زندگی داره و اون هم سرنگون کردن جمهوری اسلامیست. مدتهاست که او در حال چیدن دومینویی خطرناک در منطقهست، به این امید که با حرکتی اشتباه از سوی ایران، جنگ بین ایران و آمریکا اجتناب ناپذیر بشه. ای بسا ترامپ هم کاملا متوجه دسیسه بولتون نباشه.
آمریکا وارد جنگ با ایران نخواهد شد، مگر اینکه بتونه ایران رو آغازگر جنگ معرفی کنه؛ در اون صورت، ترامپ، بولتون، پمپئو، و بقیه تندروهای آمریکایی، بسیار هم از جنگ استقبال خواهند کرد.
در ادامه استدلال فوق، برخی مطرح میکنند که چون ایران جنگ رو آغاز نخواهد کرد، باید آماده مذاکره بشیم. ولی چون مذاکره از موضع ضعف مفید نیست، باید تعداد سانتریفیوژها رو زیاد کنیم.
این استدلال دو نقص داره:
یک نقصش ندیده گرفتن این واقعیته که آغاز جنگ میتونه خارج از کنترل مقامات رسمی، و توسط تندروها صورت بگیره. مثلا ممکنه تندروهای آمریکایی با ایجاد توهم حمله در تاریکی نیمه شب، ایران رو به واکنشی وادار کنند که سهوا ایران رو آغازگر جنگ کنه. یا مثلا ممکنه تندروهای داخلی سرخود به کشتیهای آمریکایی حمله کنند. لذا اولا باید بسیار خویشتندار بود، ثانیا بزرگان نظام باید نیروهای تندروی داخلی رو مهار کنند.
نقص دیگه استدلال در اینه که الان دهه ۸۰ نیست که افزایش سانتریفیوژ، قدرت چانهزنی کشور رو افزایش بده. سیاستگذاری اقتصادی غلط، ضربه سهمگینی به کشور زده. امروز لازمه مذاکره از موضع قدرت، تقویت اقتصاد کشوره!
در جهت تقویت موضع اقتصادی کشور، سه سیاست توصیه میشه:
۱- حذف دلار ۴۲۰۰ تومنی.
۲- تبدیل یارانه پنهان در قیمت انرژی، به یارانه نقدی
۳- حذف موانع گمرکی، تا بخش خصوصی «دانکرک»وار صادرات و واردات کشور رو افزایش بده.
.