سناريوپردازي جنگ آينده رژيم صهيونيستي عليه ج.ا.ايران مبتني بر نتايج جنگ ۱۲ روزه

با  توجه به عدم تحقق اهداف آمريكا و رژيم صهيونيستي در جنگ ۱۲ روزه (تغيير نظام، تجزيه و نابودي كامل تأسيسات هسته اي) در سطح راهبردي ج.ا.ايران پيروز جنگ شد، البته به علت شهادت فرماندهان يك پيروزي تلخ بود. در این عملیات راهبرد موازنه وحشت رژیم صهیونیستی شکست خورد و برعکس در سرزمین های اشغالی وحشت ایجاد شد. بر اساس قواعد بازي جنگ، اين جنگ در سطح عملياتي برنده قاطع نداشت و نتيجه آن بازي با حاصل جمع صفر بود. چون ج.ا.ایران دست برتر عملیاتی داشت اما رژیم صهیونیستی دست برتر اطلاعاتی داشت. در سطح تاكتيكي رژيم صهيونيستي آسیب¬ها و خسارات فراوانی دیده است. پس از ۱۲ روز جنگ بی حاصل نتانیاهو از طریق آمریکا و ایران از طریق روسیه و قطر «نه به خاطر پیروزی بلکه از سر ضروت» و بن بست جنگ، توقف عملیات را پذیرفته و وارد «جنگ سرد مسلح» شدند. به همين دليل آتش بس یا توقف عملیات به معني صلح تحميلي و يا عقب¬نشيني نيست بلكه يك خيز تاكتيكي و عمليات تأخيري براي بازتعريف و بازمهندسي ساختارهاي اطلاعاتي و حفاظتي و مرتفع نمودن ناترازي بين توان هوايي دشمن با توان پدافندي خودي و همچنين حركت از «صبر استراتژيك به تعادل استراتژيك» بين جاسوسي و ضد جاسوسي براي بديل سازي قدرت» و كسب پيروزي¬ در تقابل با سازمان¬هاي اطلاعاتي- امنيتي دشمن است.

درس‌های راهبردی، امنیتی و نهادی برای آینده ایران

۱- ضرورت بازنگری در استراتژی دفاعی با ترکیب پدافند فعال و غیرعامل: آنچه روشن شد این است که داشتن موشک و پهپاد کافی نیست باید ساختار حفاظت از زیرساخت‌ها، پدافند غیرعامل، امنیت سایبری، پدافند شبکه/ اطلاعاتی و هماهنگی میان این‌ها را تقویت کرد.

۲- پذیرش جنگ هیبریدی به‌عنوان رویکرد اصلی‌ در منازعات آینده: جنگی که فقط با توپ و تانک نیست؛ ترکیبی از حمله هوایی، سایبری، اطلاعاتی، رسانه‌ای، ترور و فشارهای اقتصادی است. تجربه ۱۲ روزه نشان داد ایران نیاز دارد استراتژی دفاع و بازدارندگی‌اش را متناسب با این نوع جنگ‌ها تنظیم کند.

۳- تقویت استقلال امنیتی و کاهش وابستگی به بازیگران خارجی: به‌دلیل مسائل مالی باعث شد تکیه صرف بر متحدان خارجی خطرناک باشد.

۴- نیاز به بازسازی سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی؛ توجه به بعد «اجتماعی – روانی و اطلاعاتی» جنگ: جنگ مدرن تنها میدان موشک نیست، بلکه میدان افکار عمومی. مدیریت افکار عمومی، رسانه، اطلاعات، وحدت ملی این‌ها بعد مهمی از امنیت‌اند؛ و ایران باید روی آن‌ها کار کند.

۵- آمادگی برای هزینه‌ها و پیامدهای پساجنگ چه از نظر اقتصادی، چه اجتماعی و سیاسی: اگر جنگ تمام شود، آثارش نمی‌گذرند؛ اقتصاد آسیب می‌بیند، جامعه تحت فشار و سیاست داخلی ممکن است دستخوش تغییر شود.

اهداف راهبردی اسرائیل

۱٫ کاهش توان بازدارندگی ایران: نابودی یا آسیب زدن به زیرساخت‌های موشکی، پدافندی، پهپادی و هسته‌ای ایران.

۲٫ ارسال پیام به بازوان منطقه¬اي ايران: نشان دادن توان ضربه‌زدن عمیق به ایران و ارعاب متحدان ایران (حزب‌الله، حوثی‌ها، گروه‌های مقاومت).

۳٫ تحمیل جنگ محدود و کنترل‌شده: هدف نه جنگ بلندمدت، بلکه یک ضربه سریع برای تغییر معادله امنیتی.

۴٫ تست خطوط قرمز ایران و واکنش آن: بررسی اینکه ایران در یک جنگ نیمه‌گسترده چگونه پاسخ می‌دهد.

اهداف راهبردی ایران

۱٫ حفظ بازدارندگی: اثبات اینکه باوجود حملات، توان موشکی و پاسخ‌دهی همچنان پابرجاست.

۲٫ جلوگیری از گسترش جنگ به یک جنگ تمام‌عیار: پاسخ کنترل‌شده برای جلوگیری از ورود آمریکا به جنگ.

۳٫ حفظ انسجام داخلی و مشروعیت: نشان دادن اینکه نظام قادر به دفاع از کشور است.

۵٫ حفظ محور مقاومت: جلوگیری از تضعیف راهبرد منطقه‌ای ایران.

سناریوی محتمل آینده پس از درگیری ۱۲ روزه ایران و اسرائیل

سناریوها بر پایه اهداف راهبردي ايران و اسرائيل، پيامدها و نتايج جنگ ۱۲ روزه، رفتار بازیگران، روندهای امنیتی منطقه، فشارهای بین‌المللی و محاسبات راهبردی طراحی شده‌اند.

سناريو الف- تداوم وضع موجود حالت نه صلح و نه جنگ: ثبات سخت با نارضایتی زیرپوستی از طريق تقويت توان بازدارندگی متقابل همراه با ثبات و آرامش شکننده و ژله اي (محتمل‌ترین سناریو کوتاه‌مدت)

سناریو ب- آغاز مجدد جنگ: بحران و بی‌ثباتی مزمن توأم با تنش‌های پی‌درپی و چرخه درگیری محدود از طريق تشديد تنش و شروع مجدد درگیری (میان‌مدت، احتمال متوسط) در این حالت، یکی از عوامل زیر باعث شعله‌ور شدن دوباره جنگ می‌شود:

• حمله پهپادی یا موشکی غیرقابل انکار،

• هدف قرار دادن مقامات سياسي و يا فرماندهان نظامي،

• ضربه جدید به تأسیسات حياتي و زيرساختي ایران.

سناریو پ- ديپلماسي و مذاكره: گذار كنترل شده و بازسازی راهبردی و چرخش به سمت توسعه از طريق معماری امنیتی منطقه‌ای و بازگشت به دیپلماسی و احیای توافق هسته‌ای جدید با رعايت خطوط قرمز ايران (بلند مدت، احتمال کم تا متوسط، اما با اثر بسیار بزرگ) این سناریو تنها در صورتی رخ می‌دهد که:

• ابتدا مذاكره غيرمستقيم باشد و سپس آمريكا به مطالبات و خواسته¬هاي مشروع ايران پاسخ مثبت دهد،

• خطوط قرمز ايران (غني¬سازي- برد موشكي، عمق استراتژيك، سپاه پاسداران و …) رعايت شود،

• فشار اقتصادی داخلی ایران به نقطه تصمیم‌ساز برسد،

• اروپا و آمریکا بسته اقتصادی – امنیتی بدهند،

• ایران موافقت کند برنامه هسته‌ای را محدود کند،

• اسرائیل تضمین امنیتی دریافت کند.

نتيجه گيري

اسرائیل با حمایت آمریکا و برخی متحدان غربی، جنگ را با هدف تضعیف توان نظامی ایران و ضربه به زیرساخت‌های حیاتی آغاز کرد. هدف دیگر، ایجاد تغییر در موازنه قدرت منطقه‌ای و فشار بر ایران برای عقب‌نشینی در پرونده‌های هسته‌ای و منطقه‌ای بود اما از همان روزهای نخست، ایران با پاسخ موشکی گسترده نشان داد که توان بازدارندگی بالایی دارد و می‌تواند به عمق سرزمین‌های اشغالی ضربه بزند.

در روز چهارم، برتری موشکی ایران آشکار شد؛ موشک‌های ایرانی به حیفا، عسقلان، تل‌آویو و بئرالسبع اصابت کردند. اسرائیل با وجود استفاده از سامانه‌های دفاعی پیشرفته (گنبد آهنین، تاد، پیکان داوود)، نتوانست جلوی موج حملات را بگیرد. رسانه‌های غربی و عبری اعتراف کردند که پدافند تل‌آویو عملاً فروپاشید و اسرائیل مجبور شد به آتش‌بس تن دهد.

جنگ ۱۲ روزه برای ایران هم «آزمون سخت» بود و هم «معلمی گران‌بها». اگر ایران تجربه و درس‌های آن را جدی بگیرد، می‌تواند ساختار دفاعی، امنیتی، سایبری و نهادی خود را تقویت کند، و در برابر تهدیدات آینده مقاوم‌تر شود اما اگر ضعف‌ها در حوزه اقتصاد، زیرساخت، انسجام اجتماعی یا نظارت و شفافیت نادیده گرفته شوند، جنگ فقط نوعی «زنگ هشدار» خواهد بود، نه «نقطه قوت».

جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران (۲۳ خرداد تا ۳ تیر ۱۴۰۴) به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شکست‌های نظامی و راهبردی اسرائیل شناخته شد. این جنگ نشان داد که برتری موشکی و توان دفاعی ایران توانست سامانه‌های دفاعی اسرائیل مانند گنبد آهنین را ناکام بگذارد و تل‌آویو را مجبور به پذیرش آتش‌بس کند. جنگ ۱۲ روزه ثابت کرد که ایران به‌عنوان قدرت منطقه‌ای توان بازدارندگی بالایی دارد و اسرائیل دیگر به‌سادگی قادر به تکرار چنین ماجراجویی نیست. این تجربه، موازنه قدرت در خاورمیانه را به سود ایران تغییر داد و اسرائیل را در موقعیت دفاعی و آسیب‌پذیر قرار داد.

بر اساس تحلیل‌های فعلی، ایران در وضعیت «خطرآمیز اما قابل مدیریت» قرار دارد اگر واکنش‌ها هوشمندانه، متوازن و آینده‌نگر باشد یعنی هم قدرت را حفظ کند و هم انعطاف، می‌توان از این بحران به‌عنوان «دوراهی مهم» برای شکل‌دهی به راهبرد نوین بهره برد.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *