مقایسه تطبیقی الگوی جنگ فرسایشی نظامی با الگوی جنگ فرسایشی رفتاری

در جنگ فرسایشی نظامی تمرکز بر فرسایش چهار عنصر: منابع، توان رزمي، روحیه و زمان است.

در جنگ فرسایشی رفتاری تمرکز بر فرسایش سه عنصر: ذهن، ادراک و اراده است.

جنگ فرسایشی رفتاری دردی است که شلیک نمی‌شود بلکه بدنبال معماری و حکمرانی رنج و نهادینه کردن درد مزمن برای همیشه است. چون کسی که یک دفعه می‌میرد پس از مدتی فراموش می‌شود اما کسی که سالها با مريضی زندگي کرده و با درد و رنج دست و پنجه نرم کرده وقتی می‌میرد هیچوقت در ذهن مردم فراموش نمی‌شود. به همین دلیل الگوی جنگ از فرسایش نظامی به فرسایش رفتاری تغییر کرده تا بعنوان ابزاری برای اعمال قدرت ابرقدرتها بر جهان باقی بماند.

جنگ‌های فرسایشی، از جنگ جهانی اول گرفته تا منازعات طولانی‌مدت مدرن، همواره بر پایه استهلاک منابع، زمان، توان رزمی و روحیه طرف مقابل استوار بوده‌اند. اما با ورود فناوری‌های نوظهور، به‌ویژه سامانه‌های هوش مصنوعی، واقعیت مجازی، تحلیل رفتاری و مدل‌های زبانی نظامی، صورت‌بندی این فرسایش دگرگون شده است. دیگر مهمات و لجستیک، یگانه منابع قابل استهلاک نیستند؛ بلکه «ذهن»، «اراده» و «ادراک» نیروها، مردم و فرماندهان، به مثابه سرمایه‌های استراتژیک هدف قرار می‌گیرند. فناوری امروز، نه‌فقط ابزار کشتن، بلکه ابزار طراحی گونه‌ای خاص از درد مستمر و فرسایشی است، دردی که هدفش ناتوان‌سازی تدریجی اراده است، نه الزاماً پایان دادن به زندگی.

فرسایش رفتار مقدمه و آغازگر جنگ اجتماعی است. جنگ اجتماعی بر‌خلاف جنگ نظامی توسط مردم آغاز و خاتمه می یابد.

تهدید جنگ اجتماعی به مراتب خطرناکتر از جنگ نظامی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *