خوب بودن اردوغان یا اغلو ابتدا بستگی به سیاست ج.ا.ایران در قبال ترکیه دارد. ج.ا.ایران ابتدا باید اولویت های سیاست خارجی را نسبت به ترکیه مشخص نماید و سپس نتیجه بگیرد که اردوغان بهتر است یا اوغلو.
رجب طیب اردغان با شعار سیاست «تنش صفر» با همسایگان روی کار آمد، اما پس از سال ها حکومت بر ترکیه مشخص شد که وی به دنبال «نوعثمانی گری» و توسعه قلمرو ژئوپلیتیکی میباشد. به عبارتی دیگر اردوغان با سیاست تنش صفر روی کار آمد و با سیاست نوعثمانی گری ممکن است از دولت ترکیه خارج شود.
کمال قلیچدار اوغلو همان سیاست اولیه اردوغان یعنی سیاست «تنش صفر» با همسایگان و توسعه روابط پایدار با همسایگان به خصوص کشورهای ایران، عراق و سوریه (جبهه مقاومت) را در شعار انتخاباتی خود اعلام نموده و معلوم نیست پس از انتخاب شدن به کدام سو تغییر جهت میدهد.
با توجه به موارد بالا نکات زیر در مورد اردوغان و اوغلو اعلام میگردد:
الف- رجب طیب اردوغان:
اردوغان بر اساس تفکر نوعثمانی گرایی به دنبال توسعه قلمرو ژئوپلیتیکی ترکیه بوده و در همین راستا با ایجاد بحران قره باغ به دنبال ایجاد «دالان تورانی ناتو» بوده تا از طریق باکو، ترکیه را به دریای خزر، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و نهایتاً به سین کیانگ چین متصل نماید. ترکیه به دنبال این است که «دالان تورانی را با محوریت ترکیه جایگزین خط هارتلند با محوریت آمریکا نماید». با اینکار یک تیر و دو نشان انجام داده است. از یکطرف قلمرو ژئوپلیتیکی خود را گسترش داده و از سوی دیگر خط تورانی در تقابل با خط جبهه مقاومت یا عمق استراتژیک ج.ا.ایران تشکیل داده است. بنابراین از این منظر سیاست های اردوغان در راستای منافع ملی ج.ا.ایران نمیباشد.
ترکیه تنها کشور عضو ناتو است که بارها در مقابل سیاست های زیاده خواهانه آمریکا در منطقه غرب آسیا قد علم نموده و همواره «مخالف زیاده خواهی آمریکا و رژیم صهیونیستی» در منطقه بوده است. از این منظر سیاست های اردوغان در راستای منافع ملی ج.ا.ایران میباشد.
اردوغان ابتدا به دنبال پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا بود اما در حال حاضر تمایلی به اتحادیه اروپا ندارد و به همین دلیل سیاست های اروپایی اردوغان در راستای منافع ملی ج.ا.ایران میباشد.
رویکرد اردوغان نسبت به تحولات دولت سوریه تغییر یافته و ترکیه به دنبال ایجاد ثبات در سوریه و «همکاری با دولت بشار اسد» است. از این منظر سیاست های اردوغان در راستای منافع جبهه مقاومت میباشد.
حضور ترکیه در شانگهای و توجه اردوغان به «گسترش تعاملات با شرق»، زمینه همسویی بیشتر ترکیه را با ج.ا.ایران فراهم نموده است. از منظر نگاه به شرق، سیاست های اردوغان در راستای منافع ملی ج.ا.ایران میباشد.
حمایت اردوغان از مردم مظلوم فلسطین و محکوم کردن عملیات های نظامی ارتش رژیم صهیونیستی علیه مردم بیگناه فلسطین در راستای منافع جبهه مقاومت میباشد.
ترکیه تنها کشور عضو ناتو است که از اوکراین حمایت نکرده و در این جنگ هیچگونه دخالتی به نفع اوکراین و در راستای حمایت های کشورهای عضو ناتو به عمل نیاورده است، از این منظر سیاست های اردوغان در راستای «نگاه به شرق» میباشد.
ب- کمال قلیچدار اغلو:
اوغلو ادامه دهند «سیاست آتاتورک بزرگ» در ایران است، از این منظر تهدیدی جدی علیه منافع ملی ج.ا.ایران است. گرچه سیاست های آتاتورک در زمان رضاخان باعث نابودی رضاخان شد اما در حال حاضر محیط متفاوت شده و ممکن است این سیاست پیامدهای منفی برای امنیت ملی ج.ا.ایران داشته باشد.
اغلو فردی غربگرا بوده و به شدت به دنبال پیوستن به اتحادیه اروپا میباشد. تفکر غربگرایی اغلو پیامدهای منفی برای امنیت ملی ج.ا.ایران خواهد داشت.
اغلو اعلام نموده که به دنبال «توسعه روابط پایدار با کشورهای عضو مقاومت» (ایران، عراق و سوریه) میباشد، چنانچه به این شعار پایبند بماند از این منظر پیامدهای مثبتی برای جبهه مقاومت خواهد داشت.
برخی کارشناسان معتقدند که اوغلو ازآذربایجان حمایت نمیکند و به همین دلیل به دنبال ایجاد دالان تورانی ناتو نیست، اما به نظر من هر کس رئیس جمهور ترکیه شود از آذربایحان حمایت خواهد، چون توسعه قلمرو ژئوپلیتیکی خط قرمز ترکیه بوده و هر رئیس جمهوری این سیاست را دنبال خواهد کرد. پس «وجه مشترک اردوغان و اغلو حمایت از آذربایجان» است و از این منظر منافع ملی ج.ا.ایران را تهدید خواهد کرد.
با توجه به موارد بالا به نظر می رسد اردوغان آورده بیشتری برای ج.ا.ایران خواهد داشت. البته باز هم تأکید میکنم بستگی به سیاست های اعلامی و اعمالی ج.ا.ایران در قبال ترکیه دارد.
سلام و عرض ادب محضر استاد عزیز خودم،
به نطر چنانچه برای هریک از وجوهی از پیامد برنده شدن اوغلو و اردوغان که حضرتعالی برشمردید وزن جبری قائل شویم به نظرم«وجه مشترک اردوغان و اغلو حمایت از آذربایجان از بقیه وجوه داری وزن بیشتری است به طوریکه اثر سایر وجوه را به شیب تندی کاهش می دهد، از آنجائیکه سایر وجوه با وجود اشتراکات، منافع سیاسی و اقتصادی ایران را کمتر مورد تاثیر قرار می دهد لیکن حمایت از آذربایجان همچنان چالش بزرگی را متوجه ایران خواهد نمود که سایر وجوه را کمرنگ خواهد کرد که در برایند مولفه هایی که برشمردید،حضور هر کدام در راس دولت ترکیه برای ایران تهدید محسوب می شوند یعنی عامل تعیین کننده برای ایران همچنان آذربایجان است ،که به نظرمی رسد تمامی مولفه ها باید کنار هم دیده شود، بر این اساس در مجموع بدون حل مسئله آذربایجان هیچکدام آورده ای ندارند،
این موضوع به ذهنم رسید،در محضر حضرتعالی درس پس می دهیم
از تحلیلهای خوبتان سپاسگزاریم
سلام بسیار عالی بود بله بحث آذربایجان مهمترین چالش ج.ا.ایران با ترکیه است