عليرغم حمايت حشدالشعبي، كردها و برخي از احزاب ديني از نخستوزير، اما عادل عبدالمهدي استعفاي خود را به رئيسجمهور تقديم نموده و برهم صالح قول داده با انجام اصلاحات بنيادين و تغييرات گسترده از قانون اساسي حراست نموده و استقلال، حاكميت، وحدت و امنيت سرزمين عراق را تأمين نمايد. نيروهاي امنيتي عراق معترضين را سركوب نميكنند، بلكه بهدنبال مقابله با نفوذيها و حفظ جان شهرونداني هستند كه خواهان اصلاحات اقتصادي و سياسي هستند. بحران اخير عراق با تغيير نخستوزير و آمدن دولتي كه بتواند نظر معترضان را با مقتداصدر، عربستان سعودي و آمريكا همسو نمايد فروكش ميشود. بنابراین دولت عراق باید با اجرای اصلاحات سياسي، اقتصادی و توجه به معیشت مردم به سمت ثبات سیاسی و امنیتی حرکت نماید. تلاش در تکرار سناریوی سوریه و یمن در عراق، موجب تضعیف و تجزیه عراق به عنوان کشور حامی ایران و افزایش احتمال گسترش این تنشها به داخل ایران خواهد شد. اگر زمانی سوریه به عنوان پل تدارکاتی و لجستیک حزبالله لبنان محسوب میگردید و جنگ در این کشور خللی عظیم در حمایت و رساندن تجهیزات به حزب الله ایجاد نمود، در حال حاضر و با توجه به وضعیت سوریه، عراق به عنوان پل حمایت و پشتیبانی از سوریه و حزب الله لبنان از نقش منحصر به فردی برخوردار است. تخریب این پل در حقیقت تخریب دست بلند ایران در منطقه است. ضمن اینکه عراق دارای این قابلیت هست که منبع منتشر کنند تنش در کل منطقه از جمله ایران باشد.
بر اساس استاندارهای موجود برای سرنگونی هر حکومتی باید حداقل ۵/۳ درصد از جمعیت آن کشور از وضع موجود ناراضی باشند و تمایل به شرکت در راهپیمایی مسالمتآمیز برای اصلاح سیاسی داشته باشند و از این جمعیت باید حداقل۵/ درصد آنها بهدنبال تظاهرات خشونتآمیز و تحصن باشند. بنابراین با توجه به جمعیت ۳۸ میلیونی در عراق قاعدتاً باید ۱۳۳۰۰۰۰ نفر به علاقه به شرکت در راهپیمایی داشته باشند و تعداد ۱۹۰۰۰ نفر باید بهدنبال تظاهرات خشونتآمیز باشند. بررسی اوضاع داخلی عراق بیانگر این است که حدود ۲۰۰۰۰ نفر به خیابان آمده و حدود ۵۰۰۰ نفر بدنبال تظاهرات خشونتآمیز هستند. اما کشتارسازی شدیدی توسط عوامل حزب بعث و باقیمانده داعش در خیابانها انجام شده است که تا کنون آمار آن حدود ۲۷۰ نفر بوده است. با توجه به شاخصهای موجود معمولاً در اغتشاشات بهازاء هر نفر کشته حدود ۳۰ نفر مجروح میگردد که این استاندارد در عراق رعایت شده و حدود ۹۰۰۰ نفر مجروح داشته است. شرايط داخلي عراق به رهبري مقتدا صدر، شرايط منطقهاي عراق به رهبري عربستان سعودي و شرايط جهاني عراق به رهبري آمريكا بهدنبال امنیتزدایی و سرنگوني كابينه فعلي عراق هستند. مردم عراق بهصورت خودجوش بهدنبال برکناری عادل عبدالمهدی نیستند، چون تظاهرات فعلی عراق ساختگی است و مقتدا صدر با موجسواری بر مطالبات معیشتی و اقتصادی مردم عراق و با تکیه بر پول عربستان سعودی و سیاستگذاری آمریکا بهدنبال ایجاد ناامنی در عراق و کسب قدرت رهبری است.
اعتشاشات داخلي عراق از سه منظر قابل بررسي است:
۱- مقتدا صدر: اين روحاني عامل اصلي هرج و مرج و اغتشاشات اخير عراق است، مقتدا صدر داري ۴۳ كرسي در پارلمان بوده و با حتساب ۱۲ كرسي از احزاب همپيمان داراي ۵۵ كرسي در مجلس عراق است، بنابراين بيشترين نقش و سهم را در پارلمان عراق دارد. مقتدا صدر بسيار قدرت طلب و ورژن جديد صدام است، به همين دليل در گام اول بهدنبال رهبري عراق و در گام دوم با حمايت عربستان سعودي بهدنبال رهبري جهان عرب است. البته براي نيل به رهبري در داخل عراق با مانع بزرگي بنام حضرت آيتا… سيستاني برخوردار بوده و در خارج عراق نياز شديد به حمايت ج.ا.ايران دارد، به همين دليل يكي از خواستههاي اخير مقتدا صدر از ج.ا.ايران اين بوده كه به وي كمك كنند تا دولت فعلي بهخصوص نخستوزير دكتر عادل عبدالمهدي را بركنار نمايد. با توجه به اين كه ج.ا.ايران بهدنبال دخالت در امور داخلي عراق نيست لذا به اين خواسته پاسخ مثبت نداده و به همين دليل مقتدا صدر از ايران فاصله گرفته و خود را به عربستان سعودي نزديك نموده است. مقتدا صدر از يكطرف به بهانه وضعيت نامناسب معيشتي و اقتصادي دولت فعلي كه كمتر از يكسال از تشكيل آن ميگذرد را متهم به فساد و ضعف مديريت نموده و از سوي ديگر ايران را متهم به نفوذ بيش از حد در دولت فعلي عراق نموده است، يكي از مصاديق اين نفوذ را تشكيل حشدالشعبي ميداند، به همين دليل از هواداران خود خواسته تا با حضور در منطقه سبز بغداد و ساير شهرهاي عراق از طريق اغتشاش و خشونت بهدنبال بركناري نخستوزير و تغيير كابينه دولت عراق باشند. طي چند روز گذشته نمايندههای طرفدار مقتدا صدر همراه با اغتشاشگران خواستار استعفاي عادل عبدالمهدي شدند. اوضاع داخلي عراق توسط مقتدا صدر متشنج شده و مطالبه غيرقانوني آنها تغيير كابينه ميباشد.
ناسیونالیسم عربی- دینی، که مقتدی صدر منادی آن است، خطر بزرگی است هم برای آینده عراق هم برای آینده ایران. تفکر مقتدی صدر به استقرار نوعی حکومت مقتدر با دعاوی دینی (زعامت سیاسی- دینی) تمایل دارد آمیخته با ناسیونالیسم عربی. به این دلیل صدر ابایی ندارد از اتحاد تاکتیکی با دولتهایی چون سعودی و امارات. مقتدی صدر بازیگری است قدرتطلب و جسور که پایگاه قابل اعتنا و به خوبی سازمانیافته دارد. او هیچ ابایی ندارد که برای نیل به قدرت از حمایت کانونهای خارجی استفاده کند و اگر ایران را مزاحم راه خود ببیند رودرروی ایران بایستد))
۲- عربستان سعودي: اين كشور به سه دليل خواهان بركناري عادل عبدالمهدي است: الف- بر اساس قانون اساسی عراق قدرت و حکومت همیشه در اختیار شیعیان است. ب- حمايت از مقتدا صدر براي رهبر شدن وي در عراق، ج- قطع رابطه دولت عراق با ج.ا.ايران و وابستگي عراق به عربستان سعودي. اين كشور بهشدت از مقتدا صدر حمايت مادي و معنوي مينمايد، بهطوري كه طي چند روز اخير به اغلب اغتشاشگران روزانه مبلغ ۱۰۰ تا ۱۵۰ دلار بابت حضور و تحصن در خيابانهاي عراق داده است. عربستان سعودي با وعده و وعيد كذب به مقتدا صدر مبني بر اين كه ايشان را براي رهبري جهان عراب حمايت ميكند، باعث شكاف بين وي با دولت فعلي عراق شده و بابت حمايت از مقتدا صدر از وي خواسته بهدنبال ايجاد اختلاف بين ملت عراق با ايران باشد. برابر اطلاعات موجود حدود ۸۸% از هشتكهاي توئيت شده در فضاي مجازي براي ايجاد اغتشاش در عراق توسط اتاقهاي فكر و شبكههاي اطلاعاتي عربستان سعودي انجام شده و تمام اين هشتكها داراي سه مفهوم مشخص ميباشند: الف- دولت عامل اصلي فساد اداري و وضعيت نامناسب اقتصادي و معيشتي مردم است، ب- نفوذ ايران در عراق زياد است، پ- حشدالشعبي باعث تضعيف ارتش عراق شده و بايد منحل گردد.
۳- آمريكا: اين كشور به ۶ دليل بهدنبال بركناري عادل عبدالمهدي است: الف- سفر نخستوزير عراق به چين و انعقاد چندين قرارداد اقتصادي و نفتي با چين. ب- خريد تسليحات و تجهيزات نظامي عراق از روسيه و حضور روسيه در عراق. پ- سفر نخستوزير عراق به عربستان سعودي براي ميانجيگيري جنگ يمن، با توجه به اين كه آمريكا بهدنبال بيهويت نمودن و در حاشيه قرار دادن عراق است لذا انجام چنين سفرهايي عراق را از حيات خلوت آمريكا خارج نموده و باعث هويتبخشي به اين كشور ميگردد. ت- داشتن ارتباط قوي با ج.ا.ايران، آمريكا معتقد است كه ايران از طريق حشدالشعبي در عراق نفوذ دارد، لذا دولت فعلي بايد از يكطرف حشدالشعبي را منحل نمايد و از سوي ديگر بهدنبال قطع ارتباط با ايران باشد. ث- باز كردن گذرگاه قائم در مرز بين عراق با سوريه كه باعث شكلگيري مرز زميني جبهه مقاومت و دسترسي ايران به سرزمينهاي اشغالي شده است. ج- متهم نمودن رژيم صهيونيستي توسط عادل عبدالمهدي به علت حمله موشكي به برخي از پايگاههاي حشدالشعبي و اعلام عمليات مقابله به مثل در زمان مقتضي.
سناریوهای آینده عراق
با توجه به تحولات اخیر میتوان نتیجه گرفت که آینده عراق به سمت تضعیف حشدالشعبی و ایجاد درگیری فرقهای در میان شیعیان و گسترش آن بین شیعیان و اهل سنت، نقشهی بعدی دشمنان محور مقاومت خواهد بود. و با کمال تأسف باید اذعان داشت که زمینه در عراق برای بروز این درگیریها کاملاً مهیاست.
کودتای ارتش عراق:
ارتش عراق دارای وضعیتی نابسامان و در عین حال بسیار تحت تأثیر آمریکا بوده و در حقیقت آن را میتوان ساخته و پرداخته آمریکا در عراق دانست. لیکن با وجود قدرتی به نام حشدالشعبی در عراق از قدرت کافی در اجرای کودتا برخوردار نبوده لیکن با تضعیف حشد این تصور ایجاد خواهد شد که ارتش از توان کافی برای کودتایی همه جانبه و تعیین کننده برخوردار شده است و این در حقیقت نقطه بسیار خطرناک مسئله است. ارتش عراق اگر کودتا کند با وجود دخالت حتمی ایران در حمایت از حشدالشعبی، توانایی شکست رقیب خود را نداشته و از طرفی با حمایتهایی که از جانب کشورهای عربی و آمریکایی از آن خواهد شد نه آنچنان ضعیف است که توسط رقبای خود از بین برود. از طرفی وجههی ملی آن، دوستان و طرفدارانی را برایش دست و پا خواهد نمود و در عرصه بینالملل حامیانی خواهد داشت و از طرف دیگر نیروی عظیم حشدالشعبی نیرویی نیست که به سادگی عرصه را خالی کند و این به معنای شروع درگیریهای داخلی فراگیر در عراق و زمینهسازی برای دخالت دول خارجی در این کشور به بهانه حمایت از اهل سنت، حمایت از ارتش ملی و …. . به نظر میرسد تنها علت عدم کودتای ارتش عراق در ایام حاضر انتظار برای مهیا شدن بیشتر صحنهی سیاسی عراق و تضعیف بیشتر حشد است که مقتدی صدر یا آگاهانه و یا جاهلانه در حال تحقق آن است.
درگیری و اغتشاشات داخلی:
مردم عراق که به شدت تحت فشارهای مختلف اقتصادی، رفاهی، روانی، اجتماعی و … قرار دارند به راحتی قابلیت تهییج جهت شرکت در اغتشاشات اجتماعی را دارند. اغتشاشات اخیر به راحتی قابلیت تبدیل به جنگ داخلی را خواهد داشت به خصوص اگر سلاح گرم در مقابله با آنان استفاده شود شاید به همین دلیل است که نیروهای امنیتی از همراه بردن سلاح در کنترل اغتشاشات اجتناب میکنند لیکن این امر با تنش بیشتر قابل ادامه نخواهد بود.
ترور یا فوت مشکوک مراجع و افراد بارز:
ترور یا فوت مشکوک یک چند نفر از علما و یا شخصیتهای بارز شیعه که بتوان آن را به نیروی مقابل نسبت داد. در سنارویی محتمل ترور مراجع تقلید شیعیان توسط منتسبین به فرق دیگر و یا … میتواند آتش جنگ داخلی را شعلهور نماید. البته در حین اغتشاشات اخیر عراق خبری مبنی بر کشف و خنثیسازی طرح ترور مراجع بزرگ نجف منتشر گردید.
جنگهای طایفهای:
جنگهای طایفهای در حد فاصل و نقطهی تماس طرفداران احزاب مختلف شیعی عراق مانند شهرک صدر و کربلا و ….، همراه با اطلاعرسانیهای غلو آمیز رسانهای به خصوص در فضای مجازی میتواند آغازگر جنگ فراگیر داخلی در عراق گردد.
تصمیمات نسنجیده دولت یا مصوبات مجلس:
برخی تصمیمات دولت و یا کنگره عراق نیز این قابلیت را دارد که باعث ایجاد اغتشاشات مردمی و فراهم نمودن زمینههای جنگ داخلی گردد. هرگونه تصمیم دولت و یا قانون مصوب مجلس میتواند به بهانهای برای اوجگیری اغتشاشات و اعتراضات و فراهم نمودن بینظمی و کشاندن آن به جنگ داخلی در عراق منجر شود. از جمله این تصمیمات استعفای نخست وزیر و بی دولت ماندن عراق در این اوضاع بسیار متشنج است. البته عادل عبدالمهدی علیرغم اعلام موافقت با استعفا زیرکانه آن را منوط به تعیین جایگزین برای خود نموده است. این تصمیم صحیحی به نظر میرسد لیکن بیدولت شدن عراق و یا اعلام نخست وزیری افرادی که از سابقه خوبی در صحنه سیاسی عراق نیستند میتواند شعلههای تنش در عراق را به شدت شعلهورتر نموده و تا جنگ داخلی پیش برد.
جنگ بیپایان قدرت توسط سران احزاب سیاسی:
در این میان برخی قدرتطلبیهای افراد بارزی مانند مقتدی صدر و طرفدارن فرقههایی مانند یمانیها و صخریها، نیز این امکان را میتواند فراهم آورد که نظم و آرامش عراق دستخوش تلاطم و تنش شود. در صحنهی داخلی عراق در حال حاضر این سناریوها به صورت همزمان در حال طرحریزی و اعمال است. تلفیقی از این سناریوها باعث گردیده افق شفاف و امیدوار کنندهای از بسامان شدن اوضاع دیده نشود. در صورت بالا کشیدن تنش در عراق و بروز جنگ داخلی در عراق صحنه برای اجرای برنامهی بعدی استکبار در عراق و منطقه فراهم خواهد شد.
پیامدهای ناامنی در عراق
ناامن نمودن عراق، بیثبات نمودن دولت حامی ایران در عراق و محروم نمودن ایران از منافع اقتصادی حاصل از بازار عراق را در پی خواهد داشت. شایان ذکر است عراق در حال حاضر ایران را در دور زدن تحریمها از طرق مختلف یاری رسانده و بازار عراق سود فراوانی(۲۰ میلیارد دلار که امکان افزایش تا ۴۰ میلیارد دلار است) را نصیب تولیدکنندگان ایرانی مینماید. محروم شدن ایران از این منفعت اقتصادی به مثابه ضربهی سنگین به اقتصاد ایران بوده و تابآوری این کشور در مقابل تحریمها را به شدت کاهش خواهد داد.
تنش در عراق باعث درگیر کردن ایران در جبههای دیگر و تحمیل هزینههای بیشتر( اقتصادی، سیاسی و …) شده و فشار بر مردم ایران، از این طریق، و احتمال بروز آشوبهای داخلی در ایران را افزایش خواهد داد.
ناامنی و جنگ در عراق، جنگ و ناامنی را از مرزهای رژيم صهيونيستي(مرز سوریه، لبنان و غزه) و عربستان(تنگه حیاتی باب المندب) به مرزهای گستردهی ایران با عراق منتقل خواهد نمود.
جنگ داخلی در عراق زمینه تشکیل ائتلاف جهانی بر علیه ایران، به بهانه دخالت ایران در امور داخلی عراق را ایجاد خواهد کرد. این امر متصور است برخی گروههای داخلی عراق به بهانه دخالت ایران در اوضاع عراق از جامعه بینالملل درخواست مداخله نمایند.
جنگ داخلی در عراق و متهم نمودن ایران در امور داخلی این کشور، مشروعیت ایالات متحده آمریکا در فشار بیشتر بر ایران و حتی حملهی محدود نظامی را افزایش خواهد داد.
جنگ داخلی در عراق خودبه خود بازار گسترده و پر رونقی را برای فروش تسلیحات آمریکایی که با فروکش کردن درگیریها در سوریه و عراق از رونق افتاده بود، فراهم خواهد نمود.
تحریمهای تسلیحاتی ایران در اکتبر سال ۲۰۲۰ (آبان ۱۳۹۹) خاتمه یافته و ایران این امکان را خواهد یافت تا نیازمندیهای تسلیحاتی خود و محور مقاومت را از طریق کشورهایی مانند روسیه و چین که در حال حاضر به شدت در حال درگیریهای سیاسی و اقتصادی با آمریکا هستند مرتفع سازد. جنگ و درگیری در عراق و متهم نمودن ایران به دخالت در اوضاع داخلی عراق زمینهی تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران را فراهم نموده و ایران را از ارتقاء توان دفاعی خود و محور مقاومت محروم خواهد ساخت. از طرفی درگیری و ناامنی در عراق و متهم نمودن ایران به دخالت در این جنگ، فشار بر کشورهایی مثل روسیه و چین به منظور عدم همکاری با ایران در زمینههای مختلف از جمله فروش سلاح را افزایش خواهد داد.
جنگ داخلی در عراق باعث ایجاد زمینههای، جنگ مذهبی و فرقهای در عراق و منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا و به تبع آن، زمینههای تشکیل ناتوی عربی یا ناتوی سنی فراهم خواهد نمود.
جنگ و ناامنی در عراق باعث درگیر نمودن و به تبع آن تضعیف جمعیت کثیر شیعیان عراق، که توان بالفعل و بزرگی برای محور مقاومت محسوب شده و توانایی خود را در مقابله با داعش در عراق و سوریه به منصه ظهور رساندهاند، میگردد.
جنگ در عراق باعث مسدود شدن کریدور زمینی تهران، بغداد، دمشق به بیروت و به تبع آن به آبهای مدیترانه و مرزهای رژيم صهيونيستي خواهد شد. این یعنی خلل در توان پشتیبانی ایران از حامیان منطقهای خود.
جنگ و درگیری داخلی در عراق و اوج گیری تمایلات تجزیهطلبانه، احتمال سرایت و نفوذ این تمایلات به داخل ایران(با توجه به وجود دنبالههای قومی ساکن در عراق تا به داخل ایران مانند اکراد غرب و اعراب جنوب غرب ایران) میگردد.
جنگ داخلی در عراق و احتمال بروز جنگ شیعه و سنی در منطقه، خستگی مردم از دین و دولتهای مذهبی و رویگردانی از دین و ایجاد زمینه برای ایجاد خاورمیانه جدید در دراز مدت فراهم خواهد نمود.
دخالت نظامی و … برخی کشورهای عربی و یا ائتلافی از آنان در عراق به بهانه حمایت از اهل سنت، ارتش ملی عراق، مبارزه با تروریست و … در نبود و غیاب دولت مرکزی و اوضاع آشفته عراق و تعدی به گروهها و احزاب حامی ایران و یا حتی اماکن مقدس شیعی جهت تحریک ایران به ورود آشکار به تحولات داخلی عراق و یا حتی ورود نظامی به عراق.
مجبور نمودن ایران به هزینه بیشتر در عراق و پررنگ جلوه دادن این هزینهها با وجود مشکلات اقتصادی فزاینده در داخلی و تحریک و تهییج مردم ایران.
سرایت تنشهای اجتماعی و مردمی به داخل ایران به همان بهانهها با تحریک مردم در فضای مجازی در آستانه انتخابات مجلس در انتهای سال ۹۸ و یا به احتمال بیشتر در ماههای منتهی به انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری ج.ا.ایران.
با توجه نارضایتیهای عمیق در کشور عراق بعید به نظر میرسد که ناآرامیها در کوتاه مدت و به صورت ریشهای در عراق برطرف شده و حتی با آرام شدن تنشهای کنونی هر آن ممکن است تنشها و اغتشاشات جدیدی به هر بهانهای در این کشور به وجود آمده و شعلهور گردد. قطعاً با وجود نارضایتیهای بسیار در میان مردم ایران از وضعیت اقتصادی و…. این تنشها با حضور و دخالت ایران در اوضاع داخلی عراق و با جارو جنجال رسانههای خارجی و به خصوص در فضای مجازی، با توجه به سوابق قبلی امکان سرایت به داخل کشور ایران را داشته و تدابیر مدنظر از الان برای هر سناریو محتمل لازم و ضروری است.
راهبرد مقتدا صدر، آمريكا، عربستان سعودي و اقتضاي امنيت رژيم صهيونيستي اين است كه عراق از جبهه مقاومت جدا شود، به همين دليل با موجسواري بر روي مطالبات قانوني و مشروع مردم عراق بهدنبال تضعيف محور مقاومت و بركناري دولت حامي مقاومت در عراق هستند. پس زمینه سقوط نظام سياسي در عراق فراهم نیست و نظام فعلی ميتواند با انجام اصلاحات ساختاري جزيي به کار خود ادامه دهد.
سقوط نظام سياسي عراق براي آمريكا فعلاً بهعنوان اولويت فوري و كوتاه مدت نيست، چون باعث بيثباتي و ناامني در منطقه ميشود، ژلهاي شدن امنيت منطقه، علاوه بر اين كه اهداف و منافع كشورهاي همپيمان آمريكا را مخاطره ميكند، باعث افزايش هزينه حضور آمريكا در منطقه ميگردد، اما در ميان مدت و بلند مدت چنانچه ضريب امنيتي منظقه افزايش يابد و حشدالشعبي بهعنوان نيروي بسيج مردمي در عراق تثبيت شود، آمريكا بدنبال سقوط نظام سياسي عراقِ همسو با جبهه مقاومت ميباشد. بنابراين آمريكا فعلاً بدنبال تغيير دولت و اصلاح برخي سياستهاي اصلي بغداد مرتبط با ج.ا.ايران و جبهه مقاومت است و با حفظ نظام و ساختار و نظم موجود راضي است اما عربستان سعودي بهعلت اينكه طبق قانون اساسي نخستوزير بايد شيعه باشد و ازطرفي نفوذ و حضور ايران در عراق براي عربستان خط قرمز است، لذا در هرصورت بدنبال سقوط نظام سياسي عراق و تشكيل نظام همسو با جهان عرب با محوريت عربستان سعودي است. مقتدا صدر هم خواستار سقوط نظام سياسي در عراق نيست، ايشان با حمايت مالي عربستان سعودي و حمايت معنوي آمريكا بهدنبال اصلاح نظام سياسي عراق است، بهگونهاي كه هر دولتي كه انتخاب ميگردد بايد بهصورت نانوشته رهبري مقتدا صدر را قبول نمايد و ضمن انحلال حشدالشعبي، ارتباط راهبردي عميقي با ايران نداشته باشد.
مشكل اساسي تنها در حكومت عراق نيست، بلكه در نوع نظامي است كه نخبگان سياسي بر مبناي آن قدرت را همچون ارث پدري و يا مشاركت سهامي در ميان خود تقسيم كردهاند. بهعلت ملوكالطوايفي بودن قانون اساسي در عراق، نخستوزير ناچار است با وزرايي كار كند كه با هم اختلاف ديدگاه بنيادين دارند و هيچگونه نقشي در انتصاب و معرفي آنها به پارلمان ندارد. بنابراين بودجه ساليانه عملاً بين فراكسيونهاي عراق تقسيم شده و سهمي نصيب مردم نميگردد، به همين دليل اعمال اصلاحات اقتصادي در عراق به كندي انجام ميگردد و اين ارتباط با دولت خاصي ندارد.
مقتدا صدر بهدنبال توافق با هادي العامري رقيب سياسي خود براي اعلام ائتلاف جديد است، حزب فتح با ۴۶ صندلي بعد از حزب سائرون بيشترين كرسي را در مجلس دارد. مقتدا صدر طي روزهاي اخير چندين بار با حضرت آيتا… سيستاني ملاقات داشته و از وي خواسته تا ايران را متهم به دخالت در امور داخلي عراق نمايد، بههمين دليل نماينده آقاي سيستاني در نماز جمعه امروز (۱۰ آبانماه) از بازيگران منطقهاي و بينالمللي خواسته كه اعتراضات قانوني و مشروع مردم عراق را به نفع خود مصادره ننمايند و عراق را در ورطه جنگ داخلي گرفتار نكنند. با عوض شدن عادل عبدالمهدي مشكل عراق حل نميشود، يكي از راهكارهاي حل مشكل عراق تبديل نظام سياسي عراق از پارلماني به رياستي، مشكلات داخلي را مرتفع مینماید. رئيسجمهور عراق بهتر است با هادي العامري كه رقيب اصلي مقتدا صدر در پارلمان است و بيشترين كرسي را بعد از حزب سائرون دارد براي انتخاب نخستوزير جديد هماهنگي و طلب همكاري نمايد.
ظرفیت رسانههای ایران و حضور اجتماعی و مجازی ایران در رعاق کم است و تحولات اخیر بیانگر این است که اتاق فکر عربستان سعودی بیشتر از ایران در عراق حضور مجازی دارد. تظاهرات اخیر عراق بیانگر این است که دولتسازس در عراق بهخوبی انجام نشده است، لذا باید در بلند مدت روند دولتسازی در عراق بگونهای اصلاح شود که عراق را از محور مقاومت خارج نکند. دولت فعلی عراق در محور مقاومت است، لذا حفظ آن باید اولویت اول ج.ا.ایران باشد، البته به شرطی که تبدیل به جنگ شیعه- شیعه نشود.
ترتیب اولویت علائق مشترک در عراق عبارتند از: نژاد- ملیت- قومیت- مذهب. اما در ایران ترتیب علائق مشترک عبارتست از: مذهب و انقلابیت و سپس ملیت. بنابراین بین شیعیان عراق و ایران زیاد علائق مشترک وجود ندارد و ایران نباید شیعیان عراق را همانند شیعیان خود تلقی نماید. شعیان عراق بیشتر به ناسیونالیسم عربی گرایش دارند، بنابراین ناتوی عربی برای آنها مهتر از جبهه مقاومت است، به همین دلیل عربستان بهراحتی بر اعتراضات اخیر موجسواری کرده است. اعتراضات موج اول عراق بیشتر اقتصادی و معیشتی و اعتراض به بیکاری بود اما در موج دوم اعتراضات رنگ سیاسی بهخود گرفت و اتاق فکر عربی- عبری و آمریکایی بهراحتی مسیر اعتراضات را به سمت شعار علیه ایران تغییر دادند.
بهعلت سياستهاي غلط دولتمردان بين ملت ايران و عراق پارادكس و دوگانگي ايجاد شده است، از يكطرف تعداد خيلي كمي از مردم ايران كه فهم خوبي از امنيت ملي و جبهه مقاومت ندارند مدام به سياست حضور ايران در عراق معترضند و مدعي هستند در شرايط فعلي كه ايران تحريم است و فشار اقتصادي و معيشتي بر مردم زياد است چرا ايران در عراق هزينه ميكند و از سوي ديگر تعداد كمي از مردم عراق هم بهعلت نفوذ و حضور ايران در عراق ناراضي هستند. علت پارادوكس اين است كه دولت ايران در عراق بهدنبال تأمين اهداف ملي است، در حالي كه دولت بايد بهدنبال تأمين منافع ملي در عراق باشد. اهداف معطوف به منفعت و سود است و توسط دولتها تنظيم، تعديل و يا حذف ميشود، اما منافع ملي معطوف به ارزشها و خواست مردم دو كشور است كه دولتها نقش كمتري نسبت به تعديل و يا حذف آن دارند. چنانچه دولت ايران بهدنبال تأمين منافع ملي در عراق باشد از يكطرف جلب رضايت مردم عراق را نسبت به حضور ايران را درپي دارد و از سوي ديگر منافع و اهداف مادي دولت تأمين ميگردد. مثلاً سال گذشته دولت با هدف تأمين اهداف ملي و كاهش ساعات قطعي برق در داخل كشور، در فصل تابستان برق صادره به عراق را قطع نمود و اين مسئله باعث تظاهرات مردم عراق عليه ايران شد، در حالي كه منافع ملي ايران ايجاب مينمود برق تهران قطع شود اما برق عراق قطع نشود. بنابراين ج.ا.ايران بر اساس منافع ملي و اهداف ملي، بايد دو ديدگاه متفاوت را در عراق دنبال نمايد:
الف- عراق در كانتكس جبهه مقاومت در چارچوب منافع ملي است: در اين صورت عراق براي ايران سرتاسر فرصت است چون:۱- باعث شكلگيري جاده مقاومت شده و مرز زميني تهران را به فلسطين اشغالي متصل ميكند. ۲- نيروهاي رزمنده ايران و جبهه مقاومت را در پشت سيم خاردارهاي رژيم صهيونيستي قرار داده و روزشمار نابودي اين رژيم را قبل از ۲۵ سال موردنظر امام خامنهاي (مدظلهالعالي) فراهم مينمايد. ۳- حضور نيروهاي آمريكايي را در منطقه با چالش جدي و هزينه زياد مواجه نموده است و در زمان مقتضي منطقه را براي آمريكاييها به باتلاق ويتنام تبديل مينمايد. پس ايران هر چه درظاهر براي عراق در كانتكس مقاومت هزينه در بلند مدت و ميان مدت سود چند برابري آن را دريافت مينمايد. بنابراين ايران بر اساس منافع ملي خود بايد براي عراق در كانتكس جبهه مقاومت هزينه نمايد و حضور و نفوذ خود را چند برابر نمايد، بر اساس اين نگاه ايران بايد مراقب اوضاع داخلي عراق باشد تا از مسير مقاومت و امنيت خارج نشود، چون هرگونه بيثباتي در عراق، امنيت ملي و منطقهاي ايران و جبهه مقاومت را به چالش ميكشد. ايران براي تأمين منافع ملي خود در عراق و جلب رضايت مردم آن كشور بايد بهدنبال ايجاد صنايع مادر و فرصت اشتغال براي جوانان عراقي باشد.
ب- عراق به ماهو عراق در چارچوب اهداف ملي است: در اين صورت عراق براي ايران هم فرصت است و هم تهديد، البته فرصتهاي آن بيشتر از تهديد است. در اين حالت حضور و نفوذ ايران در عراق بايد بر اساس اصل «هزينه- منفعت» باشد. تفاوت اين وضعيت با وضعيت قبلي اين است كه در حالت منافع ملي بايد هزينه كرد اما در حالت اهداف ملي بايد جاهايي هزينه كرد كه بهدنبال آن منفعت مادي بدست آيد. در حالت منافع ملي جلب رضايت مردم عراق مهمتر از رضايت دولت عراق است اما در حالت اهداف ملي جلب رضايت دولت عراق و كسب منفعت مهمتر از رضايت مردم عراق است.
احسنت جناب دکتر
سلام برادر عزیز متشکرم